از حزب اتحاد کمونیسم کارگری می پرسند :
علی جوادی پاسخ میدهد !

تهدید جنگی و گرانی سرسام آور فضای سیاسی جامعه را بخود اختصاص داده است. حتی تهدیدهای حمله نظامی هم باعث شده تا قیمت ابتدایی ترین مواد غذایی و پوشاک به شدت افزایش یابد. برخی از مراکز مهم صنعتی علاوه بر مسائل ناشی از بحران اقتصادی به دلیل تحریم اقتصادی با کمبود قعطات و مواد لازم مواجه شده اند. بحث جنگ و حمله احتمالی نظامی آمریکا و اسرائیل دو حالت را در میان مردم پیش آورده است. بخشی نا امید از سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی٬ امیدوارند که شاید رژیم اسلامی در اثر حملات نظامی سرنگون شود. از طرف دیگر مبلغین رژیم هم مرتب مشغول بزرگنمایی امکان حمله نظامی آمریکا هستند. میکوشند تا اولا فضای نظامی حاکم بر جامعه را گسترش دهند و توجیه کنند. ثانیا مرتب تلاش میکنند که کمبود و گرانی مواد مورد نیاز زندگی مردم را صرفا به تحریم اقتصادی مرتبط کنند. بخش دیگری از مردم جنگ را عاملی در از هم پاشیدن شدن شیرازه جامعه میدانند و نگران حمله نظامی آمریکا به ایران هستند. نگران فجایعی هستند که حمله نظامی چاشنی آن را خواهد زد. میگویند قربانیان حمله به مراکز مورد اشاره در طرحهای نظامی غرب نه سران رژیم اسلامی بلکه کارگران زحمتکش خواهند بود که ناچارا در این صنایع کار میکنند. از طرف دیگر از هم اکنون کارگران بسیاری را اخراج کرده اند. اخراجها باز هم در حال گسترش است. خودشان میگویند بیش از یک میلیون نفر در این مدت یکسال اخراج شده اند. باید ببینید که چگونه همه دارند کارگران و مردم مزدبگیر را می چاپند. بیماران کم در آمد را بیمارستانها بدون معالجه به خانه میفرستند. برای یک عمل ساده چند میلیون تومان میخواهند. تا پول ندهی هیچ جا تحویلت نمیگیرند. اخبار منعکس شده در مورد حمله نظامی احتمالی برخی را به شدت محتاط کرده است. از طرف دیگر برخی به حمله نظامی امید بسته اند.

بسیاری می پرسند موضع حزب در قبال این مسائل چیست؟ چه سیاستی را باید در دستور قرار داد؟ چگونه باید در این شرایط احتمالی مساله سرنگونی رژیم اسلامی را پیش برد؟ می پرسند چگونه در این شرایط سخت اقتصادی که برای تامین معاش ناچاریم شب و روز کار کنیم باید با این وضعیت جدید و سخت مقابله کنیم؟ عواقب حمله نظامی را چگونه می بینید؟ آیا حمله نظامی آمریکا جامعه را از چنگ رژیم اسلامی خلاص نخواهد کرد؟ چه باید کرد؟

علی جوادی: جامعه در شرایط بسیار حساس داخلی و خارجی قرار گرفته است. تشدید تحریمهای اقتصادی٬ افزایش تبلیغات جنگی و خطر حمله نظامی از یکطرف و از طرف دیگر گسترش اعدامها و دستگیریها و تشدید فضای ارعاب و اختناق کلا اوضاع پیچیده ای را بوجود آورده است. برای درک این مسائل و اتخاذ موضعی کمونیستی و رادیکال در ابتدا باید به هر کدام از این مسائل بطور جداگانه پرداخت و سپس به کلیت این معضل اشاراتی کرد. از مساله تحریم اقتصادی شروع کنیم.
 
١ - همانطور که تاکنون بارها اشاره کرده ایم٬ تحریم اقتصادی یک سیاست کشتار دسته جمعی است. قربانیان آن قبل از هر چیز و هر مساله ای کارگران و مردم زحمتکش هستند. مستقل از تاثیر آن بر موقعیت رژیم اسلامی٬ تشدید بی ثباتی و یا تحکیم موقعیت رژیم اسلامی در قبال جامعه٬ یک سیاست تماما ضد انسانی و ضد اجتماعی است.
 
مجریان و مدافعین این سیاست به تاثیرات آن بر رژیم جمهوری اسلامی اشاره میکنند. مدعی اند که  تحریم اقتصادی عاملی در جهت تضعیف رژیم اسلامی است. باعث تغییر رفتار رژیم اسلامی در قبال پروژه اتمی اش خواهد شد. برخی مبلغان وقیح تر مدافع این سیاست٬ تحریم اقتصادی را عاملی در جهت جلوگیری از جنگ احتمالی میدانند. برخی دیگر از این جماعت نیز از سیاست "تحریم اقتصادی هوشمند" صحبت میکنند. تازگی ها هم روایت "چپی" برای توجیه این سیاست ارتجاعی پیدا شده است٬ میگویند: "رژیم را تحریم کنید٬ نه مردم را"! به تک تک این سیاستهای ارتجاعی باید پاسخ داد.
 
تحریم اقتصادی بطور عملی باعث تضعیف رژیم اسلامی نخواهد شد. رژیم از این شرایط برای تشدید فضای اختناق و فشار بیشتر اقتصادی به مردم استفاده خواهد کرد. هر دو عامل٬ چه اقتصادی و سیاسی٬ ابزاری در جهت مقابله مردمی هستند که برای سرنگونی رژیم اسلامی بپا خواسته اند و در تلاش برای بزیر کشیدن آن هستند. تحریم اقتصادی غرب برای رژیم اسلامی یک "برکت الهی" است٬ مائده ای آسمانی است. چرا که تاثیر مستقیم و غیر مستقیم آن سخت کردن زندگی مردم است. و این عین سیاستی است که رژیم اسلامی خود بطور مستقیم و با هزار ابزار میکوشد هر روزه به پیش ببرد. به این اعتبار اعمال سیاست تحریم اقتصادی بطور وارونه ای در راستای سیاستهای رژیم اسلامی است. کسانی که با مشاهده این تاثیرات مخرب سیاست تحریم اقتصادی میکوشند آن را جرح و تعدیل کرده و از "تحریم اقتصادی هوشمند" و یا "تحریم رژیم و نه مردم" صحبت میکنند٬ دارند عملا نقش پادوی این عامل فشار بر مردم را ایفا میکنند. کافی است بخاطر بیاوریم که تحریم اقتصادی در عراق ماهانه منجر به مرگ نزدیک به پنج هزار سالمند و کودک میشد.
 
تحریم اقتصادی تاکنون منجر به تغییر سیاست رژیم اقتصادی در قبال پروژه هسته ای اش نشده است و شواهد حاکی از آن است که منجر به تغییر سیاستی در این زمینه نخواهد شد. و هر چه تحریمها تشدید شوند هزینه کنار گذاشتن چنین سیاستهایی نیز بیشتر شده و راههای سازش و بند و بست مسدودتر خواهد شد. به این اعتبار افزایش تحریمهای اقتصادی به نظر محتمل ترین پروسه ای است که در قبال این کشمکش شاهد خواهیم بود.
 
واقعیت این جاست که جایگاه واقعی تحریم اقتصادی را تنها میتوان در تقابل دو قطب تروریستی جهان معاصر شناخت و ارزیابی کرد. تحریم اقتصادی یک سیاست تصادفی و یا ناشی از معضلات لحظه ای این دو قطب متخاصم نیست. بلکه گوشه ای از یک تقابل عمومی تر و جهانی تر میان این اردوهای جهانی است. به این اعتبار تا زمانی که مبانی عمومی تخاصم پا بر جا هستند٬ کشمکشها و عرصه های تقابل نیز ضرورتا وجود خواهند داشت. بعلاوه تحریم اقتصادی عاملی در جلوگیری از جنگ احتمالی میان این نیروها نیست. برعکس پلکانی در جهت رسیدن به یک جنگ خانمانسوز است. تحریم اقتصادی عملا زمینه های چنین تقابلی را فراهم میکند. مبلغان چنین سیاستی تنها مدافعین حقیر سیاستی هستند که عاملی در جهت تخریب جامعه و عملا در خدمت رژیم اسلامی است.
 
تحریم اقتصادی هوشمند نداریم. چنین سیاستی یک عوامفریبی آشکار و ضد اجتماعی است. یک مشت آدمکش و تروریست اسلامی و غیر اسلامی در تقابل با یکدیگر نان و آذوقه مردم قربانی این دولتها را به گروگان گرفته اند و عده ای کودن سیاسی هم میکوشند این سیاست را تحت عنوان "هوشمند" به خورد مردم دهند. این سیاست و این جماعت را تنها میتوان افشاء کرد و اهداف واقعی شان را نشان داد. آن گرایشی "چپی" هم که سیاست "نه تحریم مردم بلکه تحریم رژیم" را مطرح میکند٬ عملا دارد این ابزار کشتار دسته جمعی را در دست میگیرد. گویی این ابزار مصرفی "دوگانه" دارد. و عاملین اجرای آن٬ یعنی یک قطب تروریسم جهانی عملا میتواند ابزاری در خدمت پیشبرد اهداف "چپ" در جامعه باشد. این سیاست شرمگینانه حزب اکس مسلم را باید در کنار سیاست جریانات راست پرو غربی افشاء و طرد کرد.
 
سیاست حزب اتحاد کمونیسم کارگری در قبال تحریم اقتصادی روشن و دقیق است. ما همانطور که با شدت بیشتر برای سرنگونی رژیم اسلامی مبارزه میکنیم در مقابل سیاست تحریم اقتصادی هم ایستادگی میکنیم. ما مدافعین تحریم اقتصادی را نیروهای ضد اجتماعی ارزیابی میکنیم که برای رسیدن به اهدافشان هر مشقت و مصیبتی را حاضرند بر مردم اعمال کنند. ما در عین حال اضافه میکنیم که اجازه نمیدهیم رژیم اسلامی به بهانه تحریم یا هر بهانه دیگری کارگران را بیکار کند و یا از پرداخت حقوق و مزایای آنها جلوگیری کند. کارگران نباید اجازه دهند که قربانیان خاموش تخاصم دو قطب تروریستی باشند. تحریم اقتصادی یک سیاست در تقابل دو نیروی تروریستی است٬ یک سیاست کمونیستی کارگری باید بطور همه جانبه ای تلاش کند تا رژیم اسلامی نتواند مصائب ناشی از تحریم را بر دوش کارگران و مردم زحمتکش بیندازد. اگر تولید در مراکزی در اثر تحریم دچار بحران میشود کارگران باید بر دریافت بیمه بیکاری مکفی و انسانی تاکید کنند. در همین راستا باید تاکید کرد که یک رکن سیاست کمونیسم کارگری تشدید فعالیت هدفمند و توده ای برای مقابله با اخراجها و عدم پرداخت دستمزدها و همچنین تلاش برای دریافت بیمه بیکاری مکفی است. اتحاد کارگری علیه بیکاری٬ اتحاد کارگران شاغل و بیکار٬ یک امر حیاتی و محوری در این راستا است. ما از همه فعالین و رهبران رادیکال و سوسیالیست کارگری انتظار داریم که با راه اندازی جنبش مجامع عمومی و در دستور قرار دادن مقابله با بیکاری سازیها و اخراج و دستمزدها و همچنین مساله عمومی جامعه یعنی سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی به تقابل سازمانده و هدایت شده با این وضعیت بپردازند.
 
۲ - جنگ یک احتمال در پروسه تقابل دو قطب تروریستی است. به مسائل متعددی در این زمینه باید اشاره کرد. بنظر من علیرغم تشدید تهدیدهای نظامی طرفین تخاصم٬ احتمال جنگ در شرایط کنونی به دلایل متعددی٬ چندان بالا نیست. اما پیش از آن باید به مساله عواقب چنین تقابلی اشاره کرد. حمله احتمالی به تاسیسات هسته ای رژیم اسلامی یک درگیری محدود و مقطعی نخواهد بود. بر عکس حمله نظامی چاشنی یک جنگ خونین تمام عیار خواهد شد. جنگی که به قول سران رژیم آدمکش اسلامی محدود به "منطقه" نخواهد شد. پیش شرط حمله به تاسیسات هسته ای رژیم اسلامی حمله به نیروهای پدافند هوایی و نیروی هوایی و دریایی و زمینی و برخی از تاسیسات مخابراتی و اطلاعاتی و اداری رژیم اسلامی است. چنین تقابلی خود یک جنگ تمام عیار است که منطقه را به آتش خواهد کشید و زمینه ساز مصائب بسیاری خواهد شد. یک بعد چنین حمله ای مساله تشعشات اتمی و رادیو اکتیوی است که در صورت وقوع حمله ایجاد خواهد شد. ابعاد این مساله خود میتواند یک فاجعه اتمی دیگری بعد از چرنوبیل باشد. بعلاوه چنین حمله ای عملا پای نیروهای متعدد این جریانات را به میدان خواهد کشید. جبهه های متعدد جنگی گشوده خواهند شد و یک سیاست رژیم اسلامی دامن زدن به جبهه های گوناگون جنگی و بالا کشیدن شعله های چنین تخاصمی است. اما چرا جنگ در شرایط کنونی علیرغم تشدید تخاصمات کنونی چندان محتمل نیست؟

واقعیت این است که علیرغم خط و نشان کشیدنها و اعلام اینکه نقشه نظامی حمله به ایران آماده است٬ آمریکا در شرایطی نظامی و لجستیکی لازم برای گشودن جبهه جنگی دیگری در شرایط کنونی نیست. شاید گفته شود که مساله خروج نیروی عملیاتی آمریکا از عراق از یک طرف و از طرف دیگر مساله
سازش و بند و بست با طالبان شرایط را برای باز کردن صحنه جنگی دیگری مهیا خواهد کرد. اما علیرغم این واقعیت٬ یعنی حتی اگر توان نظامی نیروی حمله کننده را فرض بگیریم٬ مساله دیگر مشروعیت سیاسی یک چنین جنگی در سطح معادلات بین المللی است. پیشبرد چنین نقشه ای مستلزم ایجاد توافق و همگونی سیاستی در سطح بخش قابل ملاحظه ای از نیروهای اردوی تروریسم غرب است. این وضعیت در شرایط کنونی موجود نیست. به نظر من آمریکا و اسرائیل بسادگی نمیتوانند از پروژه تحریم اقتصادی به حلقه درگیری نظامی و جنگ صعود کنند. انتقال به چنین وضعیتی مستلزم شرایطی است که بسیار فراتر از آمادگی نظامی نیروهای طرفین است.
 
اما با توجه به تمامی فاکتورهای دخیل در ارزیابی از موقعیت احتمالی حمله نظامی و جنگ میان این نیروها به لحاظ مصائب و حساسیت مساله باید با تمام قوا از هم اکنون به تقابل با این احتمال پرداخت. و این مساله ما را به سیاست حزب در سطح داخلی و خارجی در قبال جنگ می رساند. سیاستهای عمومی و استراتژیک حزب اتحاد کمونیسم کارگری در بیانیه حزب در این زمینه بطور همه جانبه ای مورد بحث قرار گرفته اند. در اینجا اشاراتی به جوانب معینی از این سیاست لازم است.
 
حزب اتحاد کمونیسم کارگری برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و تصرف قدرت سیاسی در پس یک انقلاب کارگری تلاش میکند. ما در عین حال هیچگونه همسویی با سیاست میلیتاریستی و تجاوزگرایانه آمریکا و متحدینش نداریم. ما جنگ را عاملی در قیچی کردن اعتراضات کارگری و اجتماعی میدانیم. جنگ برای رژیم اسلامی یک "مائده آسمانی" است٬ برای مردم یک فاجعه اجتماعی. سیاست ما در زمان جنگ ادامه سیاست ما در شرایط غیر جنگی در جامعه است. هدف و استراتژی سیاسی ما در شرایط جنگی تغییری نمیکند. ما در هر شرایطی برای تصرف قدرت سیاسی توسط جنبش خودمان تلاش میکنیم.
 
در سطح بین المللی سیاست ما اتکا به مردم آزادیخواه و برابری طلب٬ بشریت متمدن٬ در تقابل با هر دو سوی این جنگ احتمالی است. ما باید تلاش ویژه ای برای خنثی کردن جریانات اسلامی و یا مدافعین خجول این جریانات در جنبش ضد جنگ انجام دهیم. جنبش ضد جنگ برای اینکه بطور واقعی جنبش ضد جنگ باشد باید بر علیه هر دو سوی این جنگ احتمالی باشد. هر نوع همسویی با یک سوی این تخاصم یک سیاست مرگبار و ارتجاعی است.
 
حزب اتحاد کمونیسم کارگری از تمامی فعالین جنبش کمونیسم کارگری میخواهد که خود برای چنین شرایطی آماده کنند. ما در زمینه ویژگی های عملی تقابل با این سیاست در نشریات حزب و رادیو یک دنیای بهتر بیشتر صحبت خواهیم کرد. *